پیشگامان آگاهی

حافظه فعال چیست؟

مولفه های حافظه فعال شامل برنامه ریزی بازداری سازماندهی می شود

حافظه فعال

حافظه فعال ساختاری است که در ۵۰ سال گذشته تحقیقات زیادی را در حوزه‌های روانشناسی شناختی، علوم اعصاب شناختی و بالینی برانگیخته است. هسته مرکزی این نیم‌قرن پژوهش تأکید بر نقش حافظه فعال در کنترل رفتار است (اسپوزیتو و پوستل، ۲۰۱۴).

حافظه فعال طبق تعریف بدلی (۱۹۷۴) مسئول نگهداری موقت و دست‌کاری اطلاعات در طول تکالیف شناختی است. حافظه فعال با توانمندی‌های عالی شناختی، نظیر استدلال، حل مسئله و یادگیری رابطه دارد. از طرفی حافظه فعال با پیشرفت تحصیلی و به‌طور خاص در دروس خواندن، نوشتن و ریاضی نیز رابطه دارد.

ساختار حافظه فعال به‌وسیله بدلی و هیچ در سال ۱۹۷۴ تشریح شد. بدلی و هیچ حافظه فعال را سازوکار شناختی فرض می‌کنند که شامل فرایندهای ذهنی متنوعی است. اعتقاد بر این است که حافظه فعال درواقع مسئول نگهداری و دست‌کاری موقت راه‌حل‌ها، ساختارها و خرده اهداف قبل از نتیجه نهایی است (چودرسکی، نکا، ۲۰۱۲).

بررسی تاریخچه حافظه فعال نشان می‌دهد که این نوع حافظه از یک حافظه کوتاه‌مدت به یک سیستم چندوجهی تکامل‌یافته است. مقایسه مدل‌های معاصر حافظه فعال نشان می‌دهد که:

۱- محتوای حافظه فعال نه‌تنها شامل اطلاعات مرتبط با تکلیف بلکه شامل اطلاعات نامرتبط با تکلیف نیز می‌گردد. ۲- حافظه‌ی فعال اجزای آواشناختی و دیداری فضایی دارد.۳- حافظه کوتاه‌مدت یکی از کارکردهای حافظه فعال است (یوان و همکاران، ۲۰۰۶). فهم دقیق و روشن از حافظه فعال نیازمند بررسی سیستماتیک آن و ارتباط آن با سایر کارکردهای شناختی است.

کارکرد حافظه‌ی فعال

به‌طورکلی تصور بر این است که حافظه فعال مسئول ذخیره‌سازی اطلاعات مربوط به تکالیف شناختی و شکل دادن به آن‌ها از طریق هماهنگ کردن اطلاعات و بازداری از اطلاعات نامربوط است.

پژوهش‌های اخیر مشخص ساخته‌اند که حافظه فعال نقش مهمی را در اختلالات روان‌پزشکی همچون اسکیزوفرنی، اختلال عاطفی دوقطبی و وسواس بازی می‌کند. در سال‌های اخیر، ارتباط بین حافظه فعال و فعالیت انتقال‌دهنده‌های عصبی مختلف، به‌خصوص سیستم دوپامینرژیک مغز مشخص‌شده است.

مطالعات ژنتیک مولکولی ارتباط بین توانایی حافظه فعال و سیستم دوپامینرژیک در اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی دوقطبی را نشان می‌دهد (بروکاسکا، ۲۰۰۶).

نقایص در حافظه‌ی فعال به‌طور گسترده‌ای به‌عنوان یک عامل سببی در مورد اختلالات یادگیری موردبحث قرارگرفته است. مدل معروف حافظه‌ی فعال که به‌عنوان یک ابزار خوب برای مطالعات در مورد اختلالات یادگیری محسوب می‌شود مدل بادلی (۱۹۸۶) از حافظه فعال است.

مطابق با این مدل حافظه فعال شامل سه جزء اصلی مجری مرکزی، حلقه‌ی آواشناختی و صفحه‌ی دیداری فضایی است. مجری مرکزی نوعی سیستم نظارتی برای کنترل و تنظیم فرایندهای شناختی است.

بادلی (۱۹۹۶) برای سیستم مجری مرکزی سه کارکرد هماهنگ‌کننده، اختصاص دهنده توجه و تمرکز و بازیابی از حافظه‌ی درازمدت در نظر می‌گیرد. هر یک از دو سیستم حلقه‌ی آواشناختی و صفحه‌ی دیداری فضایی کار مخصوص به خود را دارند.

حلقه‌ی آواشناختی اطلاعات کلامی و شنیداری را به‌صورت موقت پردازش و نگهداری می‌کند. این حلقه از دو قسمت مخزن آواشناختی و فرایند تمرین و تکرار صداهای جزئی تشکیل‌شده‌اند.

از طرفی صفحه دیداری فضایی برای نگهداری طرح‌های بصری و فضایی تخصصی‌شده است و شامل یک مخزن دیداری برای اطلاعات دیداری ایستا و یک قسمت داخلی برای اطلاعات دیداری متحرک هست (گری، ۲۰۱۷).

پژوهش‌های زیادی حاکی از این هستند که مشکلات شناختی کودکان دچار اختلالات یادگیری با بدکارکردی حافظه‌ی فعال پیوند خورده است. شواهد قابل‌توجهی وجود دارد که تأیید می‌کند کودکان نارساخوان نقایص زیادی را در پردازش و نگهداری آواشناختی دارند همچنین این کودکان نقایص زیادی را در کارکردهای اجرایی مرکزی دارند.

بااین‌حال شواهد کمی از نقص در صفحه دیداری فضایی در کودک نارساخوان حمایت می‌کند. یافته‌های تجربی از کودکان دچار اختلال یادگیری ریاضی حاکی از بدکارکردی هر سه جزء حافظه‌ی فعال در این کودکان است.

نقایص در سیستم مجری مرکزی این کودکان مشخص، اما در حلقه‌ی آواشناختی متناقض است. ازاین‌رو نقایص در حلقه‌ی آواشناختی مشخص‌کننده‌ی خوبی برای اختلال در ریاضیات نمی‌تواند باشد. کودکان با اختلال یادگیری ریاضی بیشترین نقص را در صفحه‌ی دیداری فضایی حافظه‌ی فعال دارند.

تحقیقات سیلوئیس در حقیقت نقص در مجری مرکزی را به‌عنوان عامل درگیر در ناتوانایی‌های یادگیری خواندن و ریاضیات به‌صورت ترکیبی نشان می‌دهد (گری، ۲۰۱۷).

مطالعات نوروسایکولوژی به‌صورت کلی از مدل‌های چندوجهی حافظه فعال مثل مدل بادلی حمایت می‌کنند. پژوهش‌های اخیر ریشه‌های متفاوتی را از فعالیت‌های حافظه فعال در مغز یافته‌اند. ب

رای مثال یافته‌های هدف و یونس (۲۰۰۶) حاکی از این هستند که حافظه فعال کلامی، دیداری فضایی و اجرایی هریک با بخش‌های متفاوتی از مغزی پیوند خورده‌اند. همچنین شواهدی از جدایی جریان الکتریکی خرده دستگاه‌های کلامی از دیداری فضایی مشخص‌شده است.

شواهد پژوهش‌های اخیر اذعان می‌کنند که حلقه‌ی آواشناختی در لوب گیجگاهی نیمکره چپ، حافظه‌ی دیداری فضایی در نیمکره راست